دل بدادیم و جان نمی خواهیم
دل بدادیم و جان نمی خواهیم
خلوتی جز نهان نمی خواهیم
خلوتی جز نهان نمی خواهیم
از نهانی که هست خلوت ما
از نهانی که هست خلوت ما
پای دل در میان نمی خواهیم
پای دل در میان نمی خواهیم
خدمت تو مرا ز جان بیش است
خدمت تو مرا ز جان بیش است
شاید ار زان که جان نمی خواهیم
شاید ار زان که جان نمی خواهیم
هستی جان و دل خصومت ماست
هستی جان و دل خصومت ماست
هستی هر دوان نمی خواهیم
هستی هر دوان نمی خواهیم
با تو بوی وجود جان نه خوشست
با تو بوی وجود جان نه خوشست
لقمه بر استخوان نمی خواهیم
لقمه بر استخوان نمی خواهیم
من و معشوقه و بر این مفزای
من و معشوقه و بر این مفزای
زحمت دیگران نمی خواهیم
زحمت دیگران نمی خواهیم
گر بود شیشه ای نباشد بد
گر بود شیشه ای نباشد بد
مطربی قلتبان نمی خواهیم
مطربی قلتبان نمی خواهیم